بچه های ِ منبچه های ِ من، تا این لحظه: 11 سال و 7 ماه و 27 روز سن داره

خاطره هایی برایِ کودکی که هرگز زاده نشد

+1

پسرکم... سلام... خوبی؟؟؟ هنوز تو به دنیا نیومدی که من واست وبلاگ ساختم... اما یه روز که به دنیا میای... پسرکم مامانت خیلی اسم سهیل رو دوست داشت و داره... با یکی دوست شده بود که اسمش محمد سهیل بود... خیلی دوستش داشت... اما اون نه..مامانتو مثل رفیق میدونست... مامانت شبا و روزا خیلی غصه خورد... اما خب... یه روز مامانت دید که محمد سهیل دلش میخواد با یکی دوست بشه،با خاله سعیده دوستش کرد... محمد سهیل ازش خوشش اومده بود... چیزهایی از خودش بهش گفته بود که به مامانت هم نگفته بود... پسرم،مامانت خیلی دوست داره... حتی هنوز که به دنیا نیومدی... حتی هنوز که مامانت با هیچکس دوست نیست... ازدواج نکرده... ...
28 ارديبهشت 1391